مستند ایکسونامی 2 سال پیش در همین روزها منتشر شد. مستندی که در 3 شهر تهران، مشهد و اصفهان خمزمان رونمایی شد و حتی راهروهای سالن های بزرگ این شهرها را پر کرد. رونمایی ای که باعث شد به شکل بی سابقه ای شبکه های ماهواره ای مثل بی بی سی، منوتو و اینترنشنال به آن واکنش بدهند و فضای توئیتر و اینستاگرام پر بشود از واکنش ها به پخش آن.
ایکس.نامی مستندی 90 دقیقه ای درباره تاریخ انقلاب جنسی آمریکا و مشابهت های آن با اتفاقات حال حاضر ایران است که توسط یه بازیگر فیلم های مستهجن روایت می شود.
مصاحبه زیر که با محسن آقایی، کارگردان این اثر انجام شده به برخی مسائل اصلی و حاشیه های این مستند که در شرایط آن روز مجال صحبت درباره آن ها نبود، می پردازد.


آقای آقایی تقریبا دوسال از اکران مستند ایکسونامی می‌گذرد. مستندی که اتفاقات و حواشی مختلفی به همراه  داشت. به عنوان سوال اول لطفا بفرمائیدکه آیا به اهدافی که در ذهن داشتید رسیدید یا خیر؟

لطفا اجازه بدید از لحاظ زمانی یک ذره بیام عقب تر؛ نگاه ما به مستند از همون موقعی که درحال ساختش بودیم این بود که اون رو به شکل بسیارگسترده توزیع کنیم و احساسمون این بود که این مستند پتانسیل های لازم رو برای این اتفاق دارد.این پتانسیل ها چی بود؟ به عنوان مثال ما تصویربرداری در نیویورک داشتیم،مصاحبه با یک پورن استار داشتیم . علاوه براین روی محتوا و همچنین تولید مستند کلی برنامه ریزی کرده بودیم و ما چندسالی پژوهش داشتیم؛ ما سال 94 پژوهش رو شروع کردیم و بعد 4 سال یعنی سال 98 تولید مستند به پایان رسید. البته ما دراین میان حدود یک سال تعطیلی داشتیم اما ما حداقل به طور مستمر حدود 3سال وقت روی مستند گذاشتیم و خب همون موقع که درگیر تولید مستند بودیم جلساتی با تهیه کنندگان مختلف داشتیم و  از نظراتشون استفاده میکردیم.

متاسفانه یکی از اتفاقات بدی که افتاد این بود  که خانم “میشل مارن” بعد از مدتی به دلیل مشکلات جسمانی نتوانستند در مستند همراهیمان کنند. اما از همه اینا که بگذریم وقتی مستند تموم شد کار دقیقا طبق پیشبینی ما  در اومد، حتی یه ذره بیشتر . ایکسونامی در فضای مجازی خیلی وایرال شد و به یکی از مسائل روز اون موقع تبدیل شد .شبکه های ماهواره ای مثل منو تو و  بی بی سی و.. به مستند به طور مفصل پرداختن .رسانه های داخلی هم درحد خیلی خوبی اخبار مستند رو پوشش دادن به طوری که در هفته ای که فیلم اکران شد بی بی سی و.. به من پیام دادن  و درخواست مصاحبه داشتن و خب ما به خاطر ملاحظاتی که داشتیم در برنامشون حضور پیدا نکردیم. بی بی سی یه برنامه 1.5 ساعته به مستند ما تخصیص داد و به بهانه مستند ما درباره موضوعات مختلف صحبت کردن .

واکنش بی بی سی در مواجهه بااینکه شما حاضر نشدید دربرنامشون حضور پیدا کنید چی بود؟

واکنش خاصی نداشتند. برنامه ای گذاشتند و بدون اینکه فیلم رو دیده باشند وحتی بدون اینکه کسی را دعوت کنند و بارفتاری زشت  مستند رو نقد کردند.

bbc
برنامه یک ساعته بی بی سی فارسی درباره مستند ایکسونامی

نکته بامزه ای که اتفاق افتاد این بود: با تهیه کننده برنامه بی بی سی ( اسمش رو فراموش کردم ) تماس گرفتیم و گفتیم که میخوایم باهاتون صحبت کنیم.گفت باشه با کمال میل درخدمتم و… بعد اضافه کردیم که شرط مصاحبه این است که در تلوزیون بی بی سی فارسی نباشد چون بالاخره اون رو دشمن خودمون میدونیم. اما حاضریم با خانم فرناز قاضی زاده یا هرکس دیگه به عنوان یک شخص حقیقی در یک رسانه ی غیر، مصاحبه کنیم. مثلا اینستاگرام و..

ایشون مدام  بهانه میاوردن و …تا اینکه من باصراحت ازشون یه سوال پرسیدم.گفتم که آیا کارمندان بی بی سی فارسی این اختیار رو دارند که مشابه این پیشنهادی که من  دادم رو در صفحه شخصی خودشون داشته باشند؟بدون هماهنگی با بی بی سی. جوابشون سکوت بود. یعنی نفی نکردند و بارفتارشون به نوعی تایید کردند. من حدس میرنم که اینا وقتی میخوان در بی بی سی استخدام بشوند تمام اینا رو طبق یه قرارداد تضمین میدن به بی بی سی که انجام ندهند.

اینترنشنال یا منو تو چطور؟

کاری که اونا کردند این بود که رفتند با مدیر تولید ما درآمریکا ارتباط گرفتند و با اون یک مصاحبه اختصاصی رفتند. البته خیلی محتاطانه  بود و از قبل چک کرده بودند. البته اون بنده خدا چیزخاصی نگفته بود. من و تو هم تو یکی از برنامه اش به مستند پرداخت و از مخاطب خواسته بود که بگه که آیا خبر ساخت چنین مستندی در ایران حقیقت داره یا نه.

اثرگذاریش چجوری بود؟چقدر فروش داشتید؟

بازخورد ها که در اینستاگرام و تویتر خیلی خوب بود. دراون زمان که همزمان با قضیه بنزین بود من هشتگ ایکسونامی رو فالو کرده بودم و چک میکردم. بعضی از پست ها رو میدیم که هیچ ربطی به مستند نداشت اما هشتک ایکسونامی داشت. فقط برای اینکه پستشون دیده بشه هشتگ زده بودن.

واقعا بحث درموردش خیلی بالا گرفته بود همه جا درموردش صحبت میکردند. ازاون گذشته طبق اطلاعاتی که ما داریم و تخمین های که زده شده به نظر میرسه که مستند ایکسونامی پرفروش ترین مستند در ایران بوده، البته این را نمی توانم قطعی بگم چون آمار فروش بعضی از مستندها رو نداشتیم و تخمین زدیم ولی قطعا بین پرفروش ترین مستندهای ایران بوده. و خب البته اینم بگم که ما در عرضه‌ی کار یک شرایط خاصی داشتیم که اون هم توی دیده شدن کار تاثیر داشت.

چقدر فروش داشتید که گفتید پرفروش‌ترین مستند؟

شرایط فروش ما در شرایط خیلی دشواری بود. شرایطی  که بلافاصله بعد از اتفاقات آبان افتاد. دو هفته کل اینترنت کشور قطع شد و علاوه بر این بعد از اکران های دانشگاهی دقیقاً زمانی که می‌خواستیم تبلیغات فروش اینترنتی را شروع کنیم، حاج قاسم را شهید کردند و کل دنیا درگیر این قضیه و ترس از وقوع جنگ جهانی شد.

بعد از اون اتفاق هواپیمای اوکراینی افتاد و عین الاسد هم به دنبال داشت. بعد از این همه اتفاقات، تازه کرونا اومد که خودش یک بحث جداست.  به نحوی  این حواشی به کار لطمه وارد کرد که ما حتی کلیپ هایی که برای جریان سازی ساخت بودیم هم نتوانستیم پخش کنیم.

نهایتاً من فروردین ۹۹ آخرین خبری که از میزان تماشا و فروش مستند گرفتم این بود: حدود سی هزار نفر فقط از پلتفرم اصلی یعنی فیلمگردی، مستند را مشاهده کرده بودند. علاوه بر این فیلم در خیلی از سایت ها به طور غیر قانونی بارگذاری شد و عده کثیری از این طریق مستند را مشاهده کردن. البته ما حدود 100اکران دانشگاهی هم داشتیم.

الان مثلا داخل یوتیوب فقط ۱۷۰ هزار ویو خورده است. البته ما قبل از این چند بار نسخه های غیر قانونی را از اینترنت حذف کرده بودیم.

از بازخوردهای مخاطبین که به شما منتقل می شد بگید. بازخوردها چطور بود؟

من الان در پیج خودم یک هایلایت درست کردم که واکنش های مردم رو در اون ذخیره میکنم. بعضی از واکنش ها واقعاً عجیب و غریب هستند . موردی بوده که طرف اومده گفته مادر من که مادر شهید است فیلم رو دیده و مدام براتون دعا می کنه. کلی از ایرانیان خارج از کشور داشتیم که  نسخه انگلیسی کار را میخواستند یا مثلاً یکی بود میگفت من رایگان براتون ترجمه آلمانی می کنم. نسخه انگلیسی رو خیلی ها پیگیرش بودند،در حدی که ما علاقمند شدیم نسخه بین الملل کار را تهیه کنیم . الان این نسخه آماده است و در حال جریان سازی و توزیع است. در این نسخه بخشهای ایران وجود ندارد و کار کاملاً بین المللی است.این نکته هم اضافه کنم  که علاوه بر انگلیسی با زبان های دیگری مثل روسی ایتالیایی و آلمانی هم ترجمه شده.

شما چطور تونستید یه کاری که مجوز نگرفته بود رو به راحتی پخش کنید؟ پشتتون به جایی گرم بود؟دانشگاه ها چطور اجازه می دادند این اثر را پخش کنید؟

ورود ما به دانشگاه‌ها اصلا راحت نبود. از خود و حوزه هنری گرفته تا وزارت ارشاد تا هر جای دیگری که بگید همه جوره به ما گیر دادند. شانسی که ما آوردیم این بود که رونمایی هامون خیلی سریع هماهنگ شد و تا آنها به خودشان آمدند رونمایی های ما برگزار شده بود. ولی بعد از آن کلی اکران را لغو کردند. عوامل ما برای اکران به شهری رفته بود که حدود ۲۰ ساعت با اینجا فاصله داشت ولی یک نفر کل اکران ها را لغو کرده بود. مازندران هم به همین صورت بود.من خودم قرار بود ۱۰ الی ۱۵ اکران بروم که به دلیل اینکه اکران ها را لغو کردند فقط یک جا رفتم.

 

یعنی چه کسانی اجازه نمی‌دادند؟

همه نهادی بود از نهاد رهبری گرفته تا غیره. کار به جایی رسیده بود که رئیس سینما هویزه مشهد که ما در آن اکران داشتیم تا نزدیک دستگیری هم پیش رفت. از جاهای مختلف کار را کنسل کردن. مثلاً نهاد رهبری مرکز با اینکه تایید محتوایی کرده بود اما نهاد های رهبری دانشگاه ها جلوی پخش مستند را می گرفتن یا مثلاً در خراسان جنوبی یک عده گفتن باید محتوایی سپاه هم تایید کند.

به طور کلی مسیر خیلی ناهمواری بود که پشت سر گذاشتیم.شاید اگر مسیر همواری بود به جای ۱۰۰ اکران ، ۳۰۰ اکران دانشجویی می‌داشتیم. آمار ثبت نام ها خیلی بیشتر از این حرفا بود یعنی مسیر راحتی نبود. از طرفی ما هم کار غیرقانونی نکرده بودیم اصلاً در سینمای مستند حرف نیست کسی مجوز اکران بگیرد مثلاً مستند های قبلی که ما تولید کردیم اصلاً مجوز اکران نداشتند و اصلاً روال کار این نبوده نمی دانم چرا در این مستند به مجوز گیر داده بودند شاید هم به خاطر حجم مخاطب بود که رونمایی داشت؛ فقط رونمایی مشهد ۱۵۰۰ نفر مخاطب داشت.

اگر از قبل به ما می‌گفتند که مجوز لازم است خب ما مجوز می گرفتیم، اما نگفته بودند و عرف هم نبود . البته بعد از این که گفتند باید مجوز بگیرید ما بدون هیچ دردسری اقدام به مجوز کردیم و مجوز گرفت البته این هم در نظر بگیرید ،ما در زمانی مجوز مستند را گرفتیم که دولتی سر کار بودکه مخالف سیاست های اساسی  مستند بود. بعد از  مجوز هم مستند در وی او دی ها پخش شد.

بریم سراغ یه سوال صریح. پورن استار وسیله‌ای بود که شما از آن استفاده کردید برای دیده شدن. درسته؟

به ما گفتند که تو یک فیلم ساختی که درآن  بگویی آزادی‌های جنسی خیلی برای جامعه ضرر دارد و اجتماع را بهم میریزد، اما خودت کاری که نقد کردی را استفاده کرده ای و رفتی پورن استار آوردی. یک تعدادی از مخاطبان که مستند را دیده بودند این نقد را داشتند که اگر مستند را کودکی ببیند مشکل ساز میشود. این حرف را از استاد های بزرگی مثل آقای شاه حسینی گرفته تا بچه های مذهبی که دغدغه فرهنگی داشتند شنیدیم اما تا ذره‌ای به آنها توضیح میدادیم فضا خیلی عوض می شد.

اولین چیزی که دراین توضیحات می گفتم این بود: همین الان اگر اسم سوژه ما را سرچ کنید چیزی مشاهده نمی کنید، یعنی ما قبل از تولید مستند یکی از چیزهایی که برای راوی مدنظر قرار داده بودیم این بود که با جستجوی نام او تصاویر بد و نامرتبط در دسترس قرار نگیرد.علاوه بر این از بعضی از علما که اهل رسانه هم بودن این مسئله را پرسیدیم مثل آقای عابدینی حاج آقای قاسمیان حاج آقای جلالی، تجریشی، عرب. با این حال خودمان یک مرحله بیشتر سخت گیری کردیم یعنی وسواسی که ما در این مورد داشتیم هیچ کدام از منتقدین نداشتند.

اگر بخواهیم از اول بررسی کنیم که چه شد ما به سراغ یک پورن استار رفتیم. یکی از نکات این بود که طبق پژوهش هایی که کرده بودیم می دانستیم صنعت پورن یک ظاهر زیبا وفریب دهنده ولی یک باطن کثیف دارد. یعنی به دنبال خود تجربه های نزدیکی با خودکشی الکل شکنجه و تجاوز و غیره دارند و خب اگر فیلم ما را به صورت کلان نگاه کنید این همان اتفاقی است که صورت گرفته است.

غیر از این نکات نکته مهم دیگری که در سوژه ما بود این بود که خود میشل مارن به فرایند و داستان ما اعتقاد داشت و با انقلاب جنسی مخالف بود. برخلاف ادعای کثیری که از صنعت پورن خارج شده اند. به غیر از این خانوم با سوژه های دیگری هم مواجه شدیم اما مخالف صنعت نبودن و به نوعی بازنشست شده بودند یا به خاطر شرایط سخت این صنعت از آن خارج شده بودن اما مخالفتی با اساس صنعت پورن نداشتند.

بعضی ها هم از این صنعت خارج شده بودند ولی مدل شده بودن و همچنان از حضور با لباس های نیمه برهنه ابایی نداشتن ولی ما با وجود همه سوژه ها به سراغ سوژه رفتیم که با این صنعت به صورت بنیادی مخالف بود و به نوعی کافر به انقلاب جنسی شده بود. ولی راوی ما به کل توبه کرده بود. حتی شاید جالب باشد که برای شما بگویم از شرطی که راوی ما برای حضور در مستند برای ما گذاشت. او گفته بود باید در مستند حتما از لطف خدا در زندگی من صحبت کنید. یعنی او اینقدر از زندگی گذشته اش فاصبه گرفته بود.

در پژوهش های ما به سوژه هایی که این شرایط را داشته باشند به غیر از دو یا سه مورد برنخوردیم. مشکل بقیه موارد این بود که اولاً در اینترنت فیلم های آنها موجود بود دوماً آنها جذب گروه های مسیحی صهیونیست شده بودند که به دلایل اعتقادی که داشتند از مسلمان ها بیزار و متنفر بودند و حاضر به همکاری نبودند.

بعد از اینکه مدت زیادی را صرف جستجوی سوژه کردیم و تقریبا ناامید شده بودیم به صورت خیلی اتفاقی در یوتیوب با یک ویدیو مواجه شدم که میشل مارن از زندگی خودش ساخته بود. و این تمام این ویژگی هایی که ما میخواستیم را داشت به علاوه یک ویژگی دیگر: اون در مقطع انقلاب جنسی به دنیا آمده بود و کاملا متاثر از این انقلاب بود به نوعی که تمام چیزهایی که ما می‌خواستیم در مستند درباره آنها صحبت کنیم در زندگی او اتفاق افتاده بود یعنی خودش حاصل یک ازدواج نامشروع بود، کودکی بسیار سختی داشت ،کلی موارد تعرض و تجاوز قرار گرفته بود، با بحران های عاطفی و خانواده ای و غیره مواجه شده بود و در نهایت منجر شده بود که در نوجوانی از خانه فرار کند و از نیویورک سر درآورد. در نیویورک مورد تجاوز قرار گرفته بود .تا اینکه کم کم به وسیله زیبایی ها و جذابیت هایی که داشت وارد صنعت پورن  می‌شود و خوشی موقتی را تجربه می‌کند. او دوبار برنده جایزه زیباترین زن شهر شده بود. همه این اتفاقات همزمان با اتفاقات دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی است که بعد از آن بیماری ایدز پیدا می شود. میشل مارن خودش بیماری ایدز را از نزدیک درک کرده بود و به همین دلیل از صنعت پورن خارج شد. او خودکشی کرده و تجربه بعد از مرگ داشت. یعنی تمام اتفاقاتی که ما می‌خواستیم در موردش صحبت کنیم او درکش کرده بود و باآنها زندگی کرده بود از همه مهمتر چون در زمانی بود که فیلم های پورن به صورت نگاتیو پخش میشد فیلم هایش در اینترنت  یافت نمی‌شود. نکته دیگری که برامون مهم بود این است که شما اگر بخواهی یک مسئله را روایت کنید معتبر ترین روایت متعلق به کسی است است که بیشترین درگیری را با مسئله دارد. ما از این منظر برامون این سوژه مهم بود، یعنی ممکن است حرف های ما را در آمریکا افراد دیگری هم بزنند اما یا مذهبی هستند یا غیره .طبیعتاً اگر این حرف از زبان یک پورن استار خارج شود اثر آن خیلی متفاوت است. اعتبار خیلی بیشتری دارد.

 حتی اگر این را بپذیریم که پورن استار شما در کار اضافه نبود ولی خب روند شما در تبلیغات تقریبا توجیه پذیر نیست. شما در تبلیغات طوری وانمود کردید که گویا قرار است مسائل جنسی زندگی یک پورن استار بازگو شود…

خب ببینید در هر صورت این فیلم بنا بود برسد به قشر خاکستری یعنی افرادی که فیلم های صحنه دار میبینند و این را مشکل نمیبینند در واقع هدف ما اینها بودند اما ماهم یک شیطنت رسانه ای کردیم تا بتونیم نفوذ کنیم به این لایه که شاید بعضی از آن ها درست نبود.

ولی این شیطنت با توجه به این بود که ما حواسمون بود اصلا کار اروتیک و تحریک کننده نباشد و این کار خیلی سخت بود که چطور من سکس را نشان بدهم ولی اروتیک نباشد اینقدر که در خود فیلم سختگیر بودیم در تبلیغات سختگیری نکردیم البته این نوع تبلیغات و پوستر سلیقه بنده نبود و میتوانید در پیج بنده هم ببینید.  درپیج بنده اون پوستر آباژور بوده

 ایکسونامی ادامه داره؟

بله حتما ادامه داره

ما همان موقع ساخت متوجه بودیم که در یک مستند نمیتوانیم همه حرفهایمان را بزنیم و خیلی موضوعات در فیلم نام برده شد ولی باز نشد

و بعد از بازخورد ها قرار شد موضوعات مطرح شده در مستند را در سری مستند های ارشیوی لیبیدو منتشر کنیم که البته کار بنده نیست ولی سه قسمتی که از آن دیده بم بسیار جذاب بوده اند و امیدوارم مورد استقبال قرار بگیرند.

 

دیدگاهتان را بنویسید